Feeds:
نوشته
دیدگاه

Archive for فوریه 2011

این هفته واقعاً پوست انداختم و اعصابم حسابی خط خطی بود. یکی تو فرانسه برنامه‌ی پروژه رو چیده بود، شرکتی توی کشورهای آلمان و لهستان دستگاه رو ساخته و اونو توی چین نصب کرده بود. اونوقت مای بدبخت توی ژاپن باید به هر ضرب و زوری بود مشکلات ناشی از طراحی اشتباه رو ماست مالی و اونو برای روز موعود آماده می‌کردیم. هی هم زرت و زرت از چین زنگ می‌زدن که خوب حالا که تستها انجام شد نتیجه کی آماده می‌شه. انگار شیشه است که بادش کنی.
یادم باشه دفعه‌ی دیگه وقتی این خارجیها (غیر ژاپنی) از اونور آب برامون نسخه پیچیدن و پشت بندش هم no problemی انداختن، باور نکنم. ایندفعه یک مویی از ماست بکشم که دستاشون راس واسته.

Read Full Post »

امروز داشتم به این فکر می‌کردم که این گوشه‌ی دنیا، از قضای روزگار، جای بسیار آرومیه. درسته که استرس محیط کار، فرهنگ و زبان وجود داره ولی در مجموع میزان کل فشاری که آدم در طول روز باهاش مواجه می‌شه قابل مقایسه با بسیاری از کشورها من جمله خاک پاک ایران نیست. زندگی اساساً روال آرومی داره که بعضی وقتا حوصله‌ی آدمو سر می‌بره.
بعد دیدم که الحق و الانصاف ملالی نیست جز دوری «شما». اگه «شماها» اینجا با آدم بودن چقدر زندگی باحال می‌شد…

Read Full Post »

از صدقه‌ی سر دولت جمهوری اسلامی تعداد تنفروشان در ایران کم که نشده بماند، انواع صادرات به کشورهای عربی خلیج فارس و حتی تایلند صورت می‌گیره. (من خودم حداقل پنجتاشونو توی خیابون معروف واک استریت تو «پاتایا» دیدم. یه جاکش معتاد هم اون دور و ورا می‌پلکه که آبروی هر چی جاکش هست رو می‌بره).
از صدقه‌ی سر مقام معظم رهبری جناب ولی فقیه مرتبط با امام زمان، ظاهراً یگانی از تنفروشان خودفروش تشکیل شده که با جمع شدن در خونه‌ی کروبی علیهش شعار می‌دن و بعد از پایان تظاهرات هم همونجا مشتری تور می‌کنن. گند کار اینقدر در اومده که همسایه‌های کروبی نامه نوشتن به وزات کشور :

به نوشته جرس امضا کنندگان این نامه، با ذکر اینکه در شب‌های گذشته اعضای خانواده‌هایشان شنونده «رکیک‌ترین الفاظ ناموسی» از طرف «عده‌ای که خود را سربازان ولایت می‌نامند» بوده‌اند، از تاثیر این موضوع بر روی فرزندان خود ابراز نگرانی کرده‌اند.
امضا کنندگان نامه افزوده‌اند: «از همه بد‌تر حضور چند زن با ظاهری زننده در پوشش اسلامی به عنوان شارژر و موتور محرکه لباس شخصی‌های حاضر است که چهره منطقه را به شدت خراب کرده است. تردد افرادی که بعد از پایان مراسم و برای برقرای ارتباط با زنان حاضر در سه بامداد به این منطقه می‌آیند، موجب ناراحتی مضاعف ساکنین این منطقه شده است.»
به نوشته جرس در خاتمه نامه آمده است: «از آن مقام محترم و عالی مصرانه می‌خواهیم دستور برخورد با این تجمعات غیر قانونی را صادر فرمایید و اگر برخی از مسئولان صلاح را بر ادامه آن می‌دانند، حداقل دستور دهید ساعات تجمع را به روز و یا اوایل شب انتقال دهند و از به کارگیری الفاظ ناموسی پرهیز کنند و از آوردن زنان معلوم الحال در این منطقه مسکونی خودداری نمایند».

درد و بلای هر چی زن تنفروشه بخوره تو سر آدم خودفروش (اعم از مرد و زنش).

Read Full Post »

به نظر من بهترین حرکت روز یکشنبه شکست حصر خونه‌ی موسوی و کروبیه. نه از این بابت که خون موسوی و کروبی از بقیه رنگینتره، بل از این جهت که از نظر استراتژیکی یه خاکریز مهمه. اگه دشمن (حکومت) اونو فتح کنه ضربه‌ی روانیش تقریباً التیام‌ناپذیره. ولی در صورت موفقیت، جنبش سبز دست بالا رو می‌گیره و ابتکار عمل از دست دشمن گرفته می‌شه.

Read Full Post »

اول: من سبزم. بنابراین این نوشته رو به عنوان درد دل حساب کنین.
دوم: آقای موسوی و کروبی محترم، ملت روز 25 بهمن هم به دعوت شما لبیک گفت و آمد بیرون. کلی کتک خوردن. بیش از 150 یا 1500 نفر هم بازداشت شدن (روایات مختلفه) و حداقل دون نفر هم شهید شدن. اون تعدادی هم که بازداشت شدن حتی اگه همشون هم مجرد باشن، یعنی به همون تعداد خانواده به طور مستقیم بدبخت شدن. اینام که 29 بهمن می‌خوان باز یک گله آدم رو با اتوبوس و به بهانه‌ی ساندیس خوردن بیارن تو خیابونا.
سوم: خوب حالا چی؟ این بازی موش و گربه بازی تا کی ادامه داره؟ اینجوری که پیش می‌ره به زودی میان سراغ خودتون. بعد علی می‌مونه و حوضش. ملت می‌مونه با شهدایی که داده، رنجهایی که کشیده و امیدی که ناامید شده.
تا کی قراره که این بازی همینجوری ادامه پیدا کنه؟ باز رفت حاجی حاجی مکه؟ یکسال دیگه باز بیان باز کشته بدن؟
شما باید تصمیمتونو بگیرین. یا زنگی زنگ یا رومی روم. الآن دیگه نمی‌شه کجدار و مریض رفت. تا تنور داغه باید نون رو چسبوند.
حالا که اینا می‌خوان 29 بیان بیرون بهتره شما هم به بهانه‌ی برگزاری روز هفتم شهدای روز 25 بهمن دعوت کنین از ملت که بیان بیرون و ضمناً اعلام کنین که مردم در دفاع از خودشون آزادن. اینجوری حداقل حساب کار دست طرف مقابل میاد. جماعت حکومتی بی‌شرفتر از اینکه که با خوبی و مسالمت سر عقل بیاد. از قدیم گفتن تا نباشد چوب تر فرمان نبردند گاو و خر. هرچی شما بیشتر کوتاه بیاین، اینا بیشتر جلو میان. فکراتونو بکنین و تکلیف مردم رو روشن کنین. به زودی دومین سالگرد انتخابات می‌رسه و ما هنوز سرخونه‌ی اولیم. اگر هم نمی‌تونین که بگین بابا ملت ما رو بی‌خیال شین. ما هم می‌ریم دنبال کار خودمون.

Read Full Post »

به گزارش سایت خانه‌ی ملت در جلسه پرسش و پاسخ با حضور فرماندهان نیروی انتظامی و سپاه پاسداران و وزیران کشور و اطلاعات:

مسئولان گزارش مطلوبی از اتفاقات اخیر كشور و سران فتنه ارائه كردند.

من تا حالا گزارش «مبسوط»، «کامل»، «موجز»، «ناقص» و اینجور چیزا شنیده بودم ولی گزارش «مطلوب» تحفه‌ایه که فقط از دیگ ولایت فقیه در حکومتی اسلامی درمیاد.

Read Full Post »

با توجه به 1) درخواست رد شده‌ی موسوی-کروبی (یا شاید هم رد نشده؛ چون من هنوز ندیدم که کسی بگه درخواست موسوی و کروبی برای راهپیمایی در روز 25 بهمن رد شده!) و 2) فراخوان در سایتهای اجتماعی مثل فیس‌بوک برای برگزاری راهپیمایی در روز 25 بهمن، دو احتمال رو می‌شه در نظر گرفت:
یک: تعداد کمی از مردم در راهپیمایی شرکت خواهند کرد.
دو: تعداد زیادی در راهپیمایی شرکت خواهند کرد.
با نگاه به اتفاقاتی که اخیراً در تونس و مصر اتفاق افتاده، و با تأمل در نوع پیامهایی که در سایتهایی مثل توییتر ردوبدل می‌شه، به نظر می‌رسه که نوعی اینرسی تو مردم برای شرکت در راهپیمایی ایجاد شده. اشاره‌های توأم با حسرت به انقلابات تونس و مصر نشان از اشتیاقی درونی در مردمه که به نظر دنبال بهانه‌ای برای ظهور می‌گشت. موسوی و کروبی با فراست تمام درحالیکه توپ رو توی زمین حکومت انداختن، از فرصت ایجاد شده محملی برای محک زدن ادعاهای ایران در سطح بین‌المللی درست کردن. اونا دامی رو سر راه حکومت پهن کردن طوریکه از همین حالا کشورهای دیگه نگاهشون به ایران و واکنش حکومت به مردمه. بی‌بی‌سی و سی‌ان‌ان ضمن یادآوری همزمانی سالگرد انقلاب اسلامی با پیروزی انقلاب مصر، پی‌درپی تأکید می‌کنن که باید دید حکومت ایران با راهپیمایی روز 25 بهمن چه کار می‌کنه.
می‌مونه مردم. اگرچه اشتیاق هست، ولی به نوعی ترس هم شاید باشه. که البته کاملاً طبیعیه. برای منی که اینجا خارج از ایران نشستم خیلی ساده‌اس که ماسک بزنم برم در سفارت چارتا شعار بدم بعدشم با بچه‌ها برم رستوران ایرانی کباب بخورم. فرداشم سرومرگنده برم سرکار. اما اونی که توی ایرانه حق داره هر تصمیمی که خواست بگیره. با توجه به رفتار خشن حکومت بعداز انتصابات سال 88، ملت حق داره که با حساب کتاب بیشتری بیاد جلو. حالا باید دید که مومنتوم ایجاد شده در اثر حوادث اخیر تونس-مصر، تا چه حدی بر نگرانی از برخوردِ حکومت با مردم غلبه می‌کنه.

اما از اون طرف حکومت شدیداً ترسیده و صبح نشده تنبونشو خیس کرده. اگه ملت توی خیابون نیاد که در ماتحت حضرات عروسیه. اما اگه مردم بیان، دو گزینه در برابر حکومته:
اول: با شدت و خشونت با مردم برخورد کنه.
دوم: در مجموع کاری با مردم نداشته باشه (ممکنه بعداً یکی یکی خدمتشون برسه).
اگر حکومت تصمیم به برخورد شدید و غلیظ بگیره شاید بشه گفت که با توجه به حوادث اخیر سررشته‌ی کار رو از دست بده. در اینصورت این احتمال هست که مردمِ ناامید شده از تغییرات، متقابلاً دست به خشونت بزنن. اگه هم چین اتفاقی بیافته، اونوقت سر تیرای چراغ برق جنازه‌ی آخوند، سپاهی، بسیجی و نیروی انتظامیه که آویزونه. احتمال بعدی اینه که مردم باز بترسن و عقب نشینی کنن. در اینصورت سلسله‌ی دستگیریهای 19 ماهه‌ی گذشته با خشونت و سبعیت بیشتری دنبال می‌شه. دیگه سگهای رژیم به جای اینکه در خونه‌ی مردم رو با دیلم باز کنن و یواشکی بیان تو، با بولدوز دیوار خونه رو میارن پایین چونکه دیگه اون موقع گوشت زنان مردم حلال دندون سگهای رژیم شده. البته فراموش نشه که انقلابات اخیر رهبری متمرکزی نداره بنابراین این بگیروببندها فقط آتش رو زیر خاکستر زنده و روشن نگه‌می‌داره.
اما اگه حکومت کاری در وهله‌ی اول به مردم نداشته باشه. اونوقت به ظن قوی، مردم فشار به دولت رو بیشتر می‌کنن. و اگه مدیریت خوبی صورت بگیره، مبارزه‌ی مردم، تا برکناری خامنه‌ای و دارودسته‌اش پیش‌می‌ره. صد البته که در اینصورت لبه‌ی تیغ مردم حواله‌ی شخص خامنه‌ای و حکومت اسلامی خواهد بود. این دامیه که خامنه‌ای توش افتاده و احمدی‌نژاد با زیرکی تمام، نوک پیکان حمله‌‌ و مطالبات مردم رو به سمت خامنه‌ای گردونده. تنها راه چاره‌ی خامنه‌ای، برای داشتن برگی آبرومند تو تاریخ این مملکت، اینه که با توبه از گذشته‌اش به سمت مردم برگرده، ضمن برکناری احمدی‌نژاد، یک نفر آدم درست حسابی رو مأمور تشکیل دولت موقت و تمام اختیاراتشو هم به این دولت تفویض کنه. خودش هم، در مهلتی شش ماهه پیش از استعفایی که قولشو به مردم می‌ده، قانون اساسی رو اصلاح کنه و رهبر یا پادشاه رو مقامی کاملاً تشریفاتی بکنه. اینا البته بیشتر به رؤیا شبیه ولی در مصر هم تا همین 3 هفته پیش همینطور بود.

Read Full Post »

حالا همه‌ی دنیا دارن برای مصریها تعیین تکلیف می‌کنن و هرکسی هم سنگ خودشو به سینه می‌زنه. آآنگلا مرکل، صدراعظم آلمان از مصر خواسته تا به پیمان صلح مصوب سال ۱۹۷۹ میلادی با اسرائیل متعهد باشه. ایران هم داره به نفع خودش مصادره می‌کنه. این وسط انگار مصریها پشم هستن.

Read Full Post »

درست در سالگرد انقلاب ایران، انقلاب مصر هم پیروز شد!

Read Full Post »

کار در «خارج»

زمانی که ایران بودم فکر می‌کردم خارجیها سیستم کاری دقیقی دارن و اساساً مشکلی در کارهای اجتماعی و گروهی ندارن. اما امروز که در «خارج» توی یک شرکت «خارجی» کار می‌کنم از سادگی اون موقع‌ خنده‌ام می‌گیره.
امروز با رئیسم و دوتا دیگه از همکارا دوساعت و نیم جلسه داشتیم تا برای جلسه‌ی فردا برنامه‌ریزی کنیم (یعنی جمعاً ده‌نفر ساعت که می‌شه یه روز کاری یه نفر به اضافه‌ی دو ساعت اضافه‌کاری). موضوع جلسه هم تدارک دفاع و بعد ضد حمله برای مقابله با یکی از کارشناسان گردن کلفته که تازگیها موی دماغ ما شده. طرف حسابی سیاسی کاره و داره گازانبری حمله می‌کنه. آخر جلسه به رئیسم گفتم اگه می‌دونستم توی «خارج» هم از این بازیها هست همون ایران می‌موندم.

Read Full Post »

Older Posts »